خلیج فارس:بابایی کارنامی رئیس کمیسیون اجتماعی مجلس درباره رفع فیلتر برخی فضاهای مجازی در سال جدید گفت: امکان رفع فیلتر برخی سکوها با اولویت تلگرام در سال جدید وجود دارد.
منبع:همشهری آنلاین
خلیج فارس:یوتیوب یک برنامه رایگان برای دسترسی به آموزندهترین و مفیدترین ویدیوهای جهان برای حل مشکلات روزمره مردم است. در این پلتفرم همه کاربران میتوانند ویدیوهای آموزشی طولانی و با کیفیت بالا را دانلود و تماشا و یا محتوای تولید شده خود را منتشر کنند. در حالیکه پلتفرم هایی مثل تلگرام، اینستاگرام و واتساپ برای پیامرسانی، محتوای کوتاه، و یا سرگرمی مناسب اند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از عصرایران؛در یوتیوب هزاران ساعت محتواهای آموزشی تخصصی رایگان، باکیفیت و با دستهبندی مناسب در زمینههای مختلف با هم رقابت میکنند.
شما معمولاً وقتی سراغ یوتیوب میروید که سوال یا مشکلی دارید و میخواهید چیز جدیدی یاد بگیرید. وقتی که یخچال، ماشین لباسشویی، کولر و یا اتومبیل شما با مشکلی مواجه میشود، احتمالاً اولین کاری که میکنید در گوگل جستجو میکنید و گوگل هم غالباً اولین جایی که به شما پیشنهاد میدهد، ویدئوهای یوتیوب است که توسط متخصصان و فنیکاران تهیه شدهاند. با این حال در ایران شما ناچار باید یک یا چند فیلترشکن اسرائیلی یا آمریکایی خوب و قابل اعتماد! روی گوشی خود نصب کنید و ناخواسته کنترل گوشی و امنیت سایبری خود را به آنها بسپارید.
وقتی که در استفاده از یکی از برنامههای گوشی به مشکل برمیخورید، مثلا میخواهید یک کلیپ بسازید و یا کیفیت صدا یا تصویر گوشی خود را تنظیم کنید و در گوگل برای حل مشکل جستجو میکنید، باز هم گوگل شما را به ویدئوهای یوتیوب ارجاع میدهد و باز هم مانع فیلتر و فیلترشکن.
امروز دیگر در دنیا آموزش مدارس محدود به تابلو و گچ و ماژیک نیست. معلمان و دانشآموزان برای یادگیری زبان، ریاضی، فیزیک، تاریخ، شیمی و جغرافیا از ویدئوهای باکیفیت یوتیوب استفاده میکنند، بلکه خود ویدئو میسازند و در این پلتفرم رایگان کسب درآمد هم میکنند. اما معلمان و دانشآموزان ایرانی از این فرصت محروم اند.
دانشآموزان ایرانی برای استفاده از بهترین ویدئوهای درسی یوتیوب و برای دست رسی به راهنمایی ویدئوهای شرکت در بازی های پیشرفته تعاملی باید چندین فیلترشکن رایگان خارحی را در گوشی خود نصب میکنند. اما آنها نمیدانند هیچ چیز رایگانی وجود ندارد و هیچ کس برای رضای خدا فیلترشکن رایگان تولید نمیکند.
ویدیوهای یوتیوب بهترین منابع برای دانشجویان جهت حل مسائل علمی و اجرای پروژههای فنی و پژوهشهای تخصصی برای پایاننامهها، رسالهها و تهیه مقالات و تولید ایدهها و انتشار تجربیات و یافتههای پژوهشی هستند.
یوتیوب بستری برای نمایش توانمندیهای فرهنگی، اقتصادی و علمی ایرانیان در سطح جهان فراهم میکند. نقطه قوت ایران نسبت به کشورهای منطقه، نیروی انسانی فرهیخته و فوقالعاده این کشور است.
به جای ترس از مردم و فرار از جهان، بهتر آن است که شجاعانه با رفع فیلتر یوتیوب و با تشویق حضور فعال ایرانیان در تولید محتوا و انتشار در این پلتفرم جهانی، از جایگاه شایسته کشورمان دفاع کنیم. جمعیت خلاق و نیروی انسانی کارآمد ایرانی میتواند با تولید محتوا و استفاده از بستر پلتفرمهایی مثل یوتیوب با دنیا تعامل کند، به درآمدزایی ارزی برسد، تحریمهای ظالمانه را خنثی کند؛ تا آنجا که دنیا نیازمند و خواهان ما باشد و تصویر بهتری از ایران به جهانیان ارائه دهیم تا ما را نه به عنوان مزاحم و مانع و مصرفکننده، بلکه به عنوان یک منبع اصیل فرهنگ و هنر و ادبیات و صنعت و معماری و گردشگری و نوآوری و اخلاق نگاه کنند.
چگونه ممکن است در عصر هوش مصنوعی، جوان ایرانی بدون دسترسی به بزرگترین پلتفرم تولید محتوای علمی و آموزشی جهان، در عرصههای مختلف رقابت کند، وقتی که دست و پای او را با فیلتر و فیلترشکن بستهایم؟ درخشش ایران و ایرانیان در عصر هوش مصنوعی مستلزم دسترسی آزاد به منابع آموزشی و پلتفرمهای جهانی است.
خلیج فارس:وزیر اسبق وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: از برنامه دولت برای اجرای دو گام دیگر خبر خاصی ندارم چراکه هیچ اتصال و ارتباطی با بدنه دولت ندارم و مانند مردم اخبار را از رسانهها دنبال میکنم و ظاهراً آقای رییس جمهور دستور دادند که قبل عید گام دوم این برنامه به اجرا برسد و یوتیوب و تلگرام رفع فیلتر میشود.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از ایلنا؛ محمدجواد آذری جهرمی، وزیر اسبق ارتباطات در پاسخ به این سوال که در ایام انتخابات از جمله افرادی بودید که وعده رفع فیلترها در دولت پزشکیان را دادید اما تا به امروز فقط واتساپ رفع فیلتر شد، چرا این وعده مهم دولت پزشکیان تا به امروز به اجرا نرسیده و در این مدت ساکت بودید، اظهار داشت: اگر ایراد شما و مردم به حرف نزدن بنده است؛ اگر من در این شرایط حرف بزنم آقایانی که باید فضای مجازی و شبکههای اجتماعی را باز کنند احساس دو قطبی میکنند و اجازه رفع فیلتر را نمیدهند و سکوت من برای باز شدن فضا است.
وی ادامه داد: باید در این شرایط فارغ از دوقطبی ها اجازه دهیم که سیاستهای رفع فیلتر ادامه پیدا کند.
وزیر اسبق ارتباطات تاکید کرد: دولت مدعی است که یک برنامه سه گامی برای رفع فیلتر را انجام دهد و گام اول را انجام داده و واتساپ و گوگل پلی رفع فیلتر شده است.
آذری جهرمی گفت: از برنامه دولت برای اجرای دو گام دیگر خبر خاصی ندارم چراکه هیچ اتصال و ارتباطی با بدنه دولت ندارم و مانند مردم اخبار را از رسانهها دنبال میکنم و ظاهراً آقای رییس جمهور دستور دادند که قبل عید گام دوم این برنامه اجرا برسد و یوتیوب و تلگرام رفع فیلتر میشود.
وی ادامه داد: اخبار ویژهای ندارم و در دولت هم حضور ندارم.
خلیج فارس: مسعود پزشکیان از مخالفت شورایعالی فضای مجازی با رفع فیلترینگ روایت کرد.
مسعود پزشکیان در دومین گفتوگوی تلویزیونی با مردم در پاسخ به سوالی درباره فیلترینگ گفت:ما در جلسه سران با کارشناسان نشستیم آن طرح و نقشهای که بتوانیم فیلترینگ را برداریم و به توافق رسیدیم.
وی افزود: در شورای فضای مجازی نگاههای خاصی درباره فیلترینگ وجود داشت و بحث فیلترینگ را به یک کارشناسی دیگر ارجاع دادند.
پزشکیان گفت: مقام معظم رهبری که نگفتند فیلتر کنید گفتند باید حاکمیت کنید اما آمدهاند همه چیز را فیلتر کردند.
منبع:برترین ها
خلیج فارس:عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «معنای شکست پزشکیان» در روزنامه اعتماد نوشت: یک ماه پس از انتخاب پزشکیان در ۱۳ مرداد و حتی پیش از رای اعتماد به کابینه او یادداشتی نوشتم با عنوان: «صندوق با درب باز». آخرین پاراگراف آن این، بود که «انتخابات هر روز ادامه دارد، زیرا هر لحظه صندوقهای رای با درهای باز در میدانهای همه شهرها و روستاهای کشور وجود دارد، هر کسی که رای داده میتواند بیاید و رای خود را بردارد و کسانی هم که رای ندادهاند، میتوانند بیایند و رای خود را در صندوق بریزند. رای معادل یک برگه کاغذی نیست، بلکه اراده تکتک مردم است. این سیاستهای رسمی است که مردم را به یکی از این دو کار تشویق میکند.»
تقریبا از همان زمان روشن بود که برخی رایدهندگان به پزشکیان که با سختی به پای صندوق آمده بودند، درباره فهم از پزشکیان یا سرعت برآورده شدن انتظارات متفاوت از دیگران فکر میکنند. کسانی هم که رای ندادند، شاید بدشان نمیآمد یا نمیآید که بگویند یا تصور کنند که پزشکیان شکست خورده است و چه بهتر که ما رای ندادیم! و پیشبینی ما محقق شد! آن یادداشت میخواست بگوید که خیلی نگران رای دادن و رای ندادن نباشید. رای فقط یک برگه کاغذ است. مثل یک برگه چک است که ارزش آن به حساب پُری برمیگردد که صاحب چک صادر کرده است.
اعتبار برگه کاغذ هم حمایت و همراهی یا مخالفت صاحب رای است. پس میتوان تصور کرد که صندوقهای رای در هر کوی و برزنی و در هر لحظه وجود دارد و ما میتوانیم رایی جدید در آن بیندازیم یا رای داده شده خود را برداریم. ولی این همه عجله وعدم توجه به شعار و رویکرد دولت قدری عجیب است. هدف و شعار اصلی آقای پزشکیان چه بود؟ رویکرد کلی او در مواجهه با مسائل روشن بود ولی این رویکرد کلی یک شعار محوری داشت و آن هم وفاق بود.
روشن است که وفاق برای مردم شعاری مقدماتی است و مطلوبیت نهایی ندارد. آن هم در جامعهای چون ایران که متاسفانه، تنش و نقار بیش از وفاق مطلوبیت دارد. خواست مردم در درجه اول بهبودهای اقتصادی، کاهش تورم، دسترسی به کالاها و خدمات مورد نیاز، رفع فیلترینگ، حل مسائل زنان، رفع تحریم و… است. پس چرا شعار وفاق سرلوحه شعار پزشکیان قرار گرفته بود؟ علت این است که شعارهای غیر وفاق هر کدام در مقاطعی محقق شده است. کافی است سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۳۹۶ را به یاد بیاوریم.
تورم تک رقمی، رشد اقتصادی دو رقمی و… بوده است. ولی این دستاوردها پایدار نماند و به وضعیت بدتر از پیش بازگشت. چرا؟ به این علت که پیشبرد آن اهداف و شعارها، مبتنی بر توافق نسبی داخلی نبود و خیلی زود از درون خودشان کارشکنی کردند. یک نمونه آن را در یکی از مهمترین مشکلات کشور دیدیم. پیوستن به FATF که نیاز ضروری کشور بود به دلیل مسائل داخلی و رقابتهای درون قدرت در عمل تصویب نشد تا اینکه ایران را جزو لیست سیاه قرار دادند. این مساله در ماجرای قیمت بنزین هم مشهود است. در مساله برجام هم شاهد این کشمکش درونی هستیم.
قانون مصوب مجلس در شرط و شروط گذاشتن برای احیای برجام و حتی خط و نشان کشیدن برای افرادی که آن را رعایت نکنند، نشانه بارزی از فقدان وفاق در ساختار قدرت است. شاید دستاوردهای دولت اول روحانی در میان همه دولتها بینظیر بود ولی نابودی و میرایی آن هم باور نکردنی بود. علت نیز بیتوجهی محض او به مساله اهمیت یگانگی سیاست داخلی بود. اهمیت وجه دیگر وفاق که با مردم و جامعه است نیز بر کسی پوشیده نیست. این وجه وفاق نیز بسیار ضربه خورده است.
به همین علت رویکردی در جامعه وجود دارد که گمان میکند اگر فقط این وفاق محقق شود و دولت همسویی کامل با مردم پیدا کند همه مسائل حل خواهد شد، ولی این رویکرد با شعارهای پزشکیان سازگاری ندارد. من هم شانسی برای موفقیت آن قائل نیستم. در واقع وفاق با مردم بدون وفاق داخل ساختار قدرت، موجب زمینگیر شدن دولت میشود و حتی مردم هم به علت ناتوانی دولت در اجرای شعارهایش از آن رویگردان شده و ایده وفاق با مردم زایل میشود.
عکس این هم کاملا درست است، وفاق درون ساختار قدرت، بدون وجود وفاق با مردم نیز موجب ناکارآمدی خواهد شد، مثل دو سال اول دولت رییسی که وفاق داخلی داشتند، ولی نتوانستند با مردم وفاق مورد انتظار را ایجاد کنند، در نتیجه هم وفاق داخلی خودشان ضربه دید و هم اینکه دچار ناکارآمدی و مردم نیز از آنان دورتر شدند. بنابراین باید موازنهای جدی در میان این دو گزینه ایجاد کرد.
از سوی دیگر پزشکیان قول داد که بکوشد نظرات کسانی را هم که رای ندادند، جلب کند و البته حفظ رایدهندگان هم مفروض است. ولی پایداری چنین روندی مستلزم تامین وفاق درون سیستمی نیز است. برخی افراد وفاق درون سیستمی را چنان تعریف و تحدید میکنند که گویی باید طرف مقابل تابع محض شود تا وفاق حاصل شود. این تصور باطل است. این ماجرا قدری زمان میبرد.
حل مسائل مهم کشور زدن یک کلید و دکمه نیست که مثل چراغ برق روشن یا خاموش شود. برای نمونه من هم معتقدم که اگر مساله فیلترینگ، زنان، روابط خارجی، گزینشها، صدا و سیما و… بهبود نیابد، هیچ اتفاق مثبتی نه تنها رخ نمیدهد، بلکه وفاق با جامعه شکست قطعی میخورد و هنگامی که چنین شد، وفاق درون ساختاری نیز با سرعت به قهقرا خواهد رفت و اصولا فرصتی برای حل مسائل اقتصادی و ناترازیهای آن نخواهد رسید. همچنین معتقدم تحقق برخی دستاوردها بدون وفاق درون ساختاری هم ممکن است ولی پایدار نخواهد بود.
با این ملاحظات معتقدم که رویکرد پزشکیان نسبت به مسائل اصلی کشور تا حدود زیادی روشن است. همچنین تایید صلاحیت و آمدن او با آمادگی کامل ساختار سیاسی و حتی با استقبال بوده و بهطور طبیعی برداشت من این است که آخرین شانس سیاسی نیز هست. در حقیقت شخصا به این علت از پزشکیان حمایت کردم و میکنم که معتقدم رییسجمهور مورد حمایت و مطلوب نظام برای عبور از وضعیت کنونی ایران است.
بنابراین شکست و پیروزی او در درجه اول و بیش از هر چیز دیگری شکست و پیروزی ساختار سیاسی است. این ساختار به خوبی با رویکردهای کلی پزشکیان آشناست و به همین علت نیز در سطوح میانی او را ردصلاحیت میکردند والا او که هیچ مشکل دیگری جز این رویکردها نداشته و این رویکردهای او است که مغایر با برداشتهای رسمی بوده، پس تایید صلاحیت او به منزله پذیرش اجرایی شدن این رویکردهاست. از این رو اصلا نیازی نیست که حمایت از پزشکیان در تقابل با ساختار رسمی تعریف شود. همان اندازه که شکست دولت پیش به پای راهبرد رسمی یکدستسازی نوشته شد، از شکست احتمالی این دولت نیز چنین برداشت خواهد شد که این ساختار قادر به اصلاحات درونزا نیز نیست، در نتیجه اگر برای رای دادن به پزشکیان چنان وضعی پیش آمد که در دور اول فقط ۴۰ درصد پای صندوق آمدند، به طریق اولی اگر او موفقیتی نداشته باشد نیمی از این رقم هم به حمایت از گزینه بعدی نخواهند آمد.
موفقیت پزشکیان نیز منوط به اجرای اجزای رویکردهای کلی او است. البته این اهداف را فقط با تامین وفاق درون ساختاری باید پیش ببرد و بدون آن نقض غرض است. همچنان معتقدم که در ماههای پیشرو گامهای بیشتری در این راه برداشته خواهد شد، هر چند انتظارات فراوان است، جالبتر اینکه برآورده شدن هر انتظاری لزوما به رضایت نهایی ختم نمیشود و ممکن است انتظارات بعدی را در دستور کار قرار دهد.
این انتظارات حق طبیعی مردم است و باید هم منتظر بروز اینگونه از رفتارها بود ولی شاید یکی از عللی که موجب احتیاط در تحقق این اهداف میشود، نگرانی از افزایش انتظارات و پایانناپذیری آنها باشد. در این مورد کنشگران میتوانند کمک کنند که به صورت متعادلی حرکت شود تا همین جا دستاوردهای بسیار خوبی وجود داشته است. بیش از سرمایه سیاسی هزینه شده دستاورد بوده است. حتی اگر دستاوردها در مقیاس انتظارات بحق مردم اندک باشد.
خلیج فارس: عباس عبدی، فعال سیاسی در یادداشتی به فرزندان مقامات ایرانی کنایه تندی زده است.
عباس عبدی طی یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:
بروز اغلب نارساییهای موجود کشور از گزینشها آغاز میشود. منظور از گزینشها وجود مقررات و ضوابط نوشته یا نانوشتهای است که برای حضور هر شهروند در مدیریت عمومی کشور در تمامی سطوح وجود دارد.
این گزینشها نه تنها در مدیریت عمومی دیده میشوند، بلکه در نهادهای غیرحکومتی و مدنی نیز مشهود است.
هرگاه ضوابط محدودکنندهتر یا سلیقهای شود، بهطوری که افراد محدودی بتوانند از فیلتر این ضوابط عبور کنند، چند مشکل مهم ایجاد خواهد شد؛ اول اینکه ورود معیارهای غیرحرفهای و تنوع و افزایش این معیارها برای تصدی امور، موجب میشود که حضور در این صندلیهای مدیریتی یا شغلی، به شدت غیررقابتی شده و افراد فاقد صلاحیت عهدهدار امور شوند.
فرض کنید که برای ورود به تیمهای ملی نیز گزینشی مثل گزینش در مجلس یا ادارات را بگذارند. بهطور قطع افرادی با رکوردها تواناییهای بسیار پایین پذیرش و گزینش میشوند و هیچ کدام از این انتخابشدگان در پایینترین سطوح مسابقات فرامرزی قادر به رقابت و پیروزی نخواهند بود.
در اینجا مشکل دوم پیش میآید. کسی که رکوردهای بالایی دارد یا در هر رشته بازیکن خوبی است، سعی میکند تا حدی ملاحظات رسمی را رعایت کند تا حذفش نکنند. البته تا حدی و فقط در ظاهر رعایت میکند، این یک توافق نانوشته است.
«آنان» باید در فضای عمومی مغایر با ارزشها و خواستهای رسمی حرفی نزنند و «اینها» نیز آن ورزشکار را به تیم ملی دعوت کنند. در این مرحله ریاکاری و نفاق و دروغگویی شکل میگیرد. احتمالا طرف برای همراهی با ساختار رسمی بیوضو هم نماز میخواند و با روزهخواری افطاری هم میدهد. زرنگترین آنها کلی شعارهای متناسب خواست سیاست و ساختار رسمی میزند، درحالی که اصلا اعتقادی به این مسائل ندارند.
البته همه آنان اینگونه نیستند ولی کم هم نیستند. جالب اینکه ساختار رسمی هم اغلب خطاهای آنان را نادیده میگیرد و صدایش را در نمیآورد تا مجبور نشود از تیم ملی اخراجشان کند، زیرا مردم نمیپذیرند و خودشان هم راضی نیستند که قهرمان را اخراج کنند.
به همین علت است که در حوزه ورزش که رکوردها قابل سنجش است، رقابت دقیق و کامل است. در نتیجه شما هیچ آقازادهای را در آنجا نمیبینید. ولی این اتفاق به صورت معکوس در مدیریت امور و سایر سطوح گزینشی رخ میدهد. معلوم نیست که چرا هیچ آقازادهای در هیچ حوزه ورزشی یا غیر ورزشی و مثلا علمی و هنری و… که مبتنی بر رقابت محض است، برجسته نمیشود؟
ولی تا دلتان بخواهد در مدیریت امور هستند و خود را هم شایسته میدانند. خوب اگر یک آقازاده یا یک نفر گزینش شده غیرحرفهای را در تیم ملی بگذارید، فوری شکست فاحش آبروبر میخورند. پس شکست در مدیریت امور کجاست؟ این شکست در جزییات کمتر دیده میشود یا کمتر بازتاب پیدا میکند، ولی نتیجه آن خیلی روشن است.
وضعیت امروز کشور محصول همین گزینشها و انتصابهای غیرحرفهای است که افراد فاقد صلاحیت لازم عهدهدار امور میشوند. برخی با رانتهای ویژه و برخی با ضوابط و مقررات عام ولی تبعیضآمیز انتخاب میشوند که از یکسو به مدیریتهای ناکارآمد منجر میشود و از سوی دیگر ریاکاری و نفاق را گسترش میدهد. نتیجه آن نیز فشل شدن نظام اداری و مخالف شدن مردم است.
جالب اینکه بسیاری از افرادی که شایستگی حضور در یک پست معین را ندارند نیز گمان میکنند به صورت تبعیضآمیز مردود شدهاند.
فرض کنید که ۱۰۰ نفر برای استخدام در جایی امتحان بدهند، اگر قرار باشد از نفر اول تا دهم را انتخاب کنند ولی به جای آن نفرات دیگری از میان افراد ۱۵ تا ۳۵ را بپذیرند و به ۲۵ نفر اجحاف میشود، ولی آن کسانی که از نفر ۳۵ به بعد هستند نیز خود را قربانی ظلم و تبعیض میدانند و گمان میکنند که شایستگیهای آنان در نظر گرفته نشده و مورد ظلم واقع شده و حقشان خورده شده است و این موجب بدبینی و احساس تبعیض بیشتر میشود. بگذریم که اغلب پستهای دولتی خارج از رقابت حتی صوری توزیع میشود.
این مساله باید در همه سطوح مدیریتی حل شود. معیارهای گزینش برای هر امری به جز ویژگیهای عمومی مثل فساد، انحرافات مسلم رفتاری و… فقط شامل صلاحیتهای حرفهای شود و نهادها و پستها براساس صلاحیت افراد شکل گیرند و نه انتصابات حزبی و فامیلی و جناحی یا رانت و فساد.
در دولت جدید این فیلتر در سطوح مدیریتی بالا تا حدی گشوده شد ولی تا باز شدن کامل راه درازی در پیش است، ولی در سطوح پایینتر این محدودیت کماکان وجود دارد. هستههای گزینش یا نهادهایی که استعلامِ صلاحیت را پاسخ میدهند، همچنان افراد را با معیارهای گذشته ارزیابی میکنند و این بسیار خطرناک است.
اخیرا نیز برخی از تندروها در مورد حضور کسان اندکی از جوانان و افراد میانسال در این دولت که پیشتر کارشان به زندان کشیده است، نظرات تند و مخالفتآمیزی ابراز داشتهاند. این نوع انتصابات نه تنها به وفاق کمک میکند بلکه لازمه آن است. برای اینکه این انتصابات ربطی به گذشته افراد ندارد. کسانی که از دور نگاه میکنند تحت تاثیر داوریهای نادرست هستند.
اجازه بدهید مثالی بزنم. فرض کنید ۴ نفر نامزد دو پست هستند، دو نفر آنان پیشتر زندان رفتهاند و دو نفر دیگر هیچ سابقهای در این مورد ندارند. دولت میخواهد دو نفر از آنان را بهکار بگیرد. مطابق رویکرد نادرست و داوری از دور، باید از دو نفر زندان نرفته استفاده کند تا دیگران و تندروها حساس نشوند.
درحالی که در داوری نزدیک ممکن است معکوس یا ترکیبی باشد. مثلا یکی از گروه اول و یکی از گروه دوم، زیرا برای انتخاب افراد، رویکرد و عمل کنونی آنان اهمیت دارد و معنادار است. چهبسا زندان رفتههایی که اکنون با رویکرد وفاق کاملا همسو باشند و برعکس.
در رویکرد وفاق باید نگاه به گذشته را کنار گذاشت. با تسلیم در برابر نگاه به گذشته هیچ اتفاق مثبتی در آینده جز تکرار اتفاقات منفی گذشته نمیافتد. اینگونه انتخابهای رو به آینده پیام روشنی دارد و دیگران را هم مجاب میکند که مساله اصلی میزان توافق با رویکرد کنونی است.
مساله اصلی تاکید بر راهبرد وفاق است که اتفاقا همین انتخابها آن را معنادار میکند. هنگامی که آنان در کنار نیروهای نزدیک به اصولگرا در دولت قرار بگیرند و خودشان هم رفتار متناسب با این راهبرد را بروز بدهند فضای سیاسی بهبود خواهد یافت و تندروها به حاشیه خواهند رفت و برعکس.
خیلی از این افراد هستند که زندان هم رفتهاند ولی خیلی روشن پرچمدار و پیشگام این جریان هستند. همه آنها بدون استثنا و تا آنجا که من میشناسم چنین هستند. بنابراین رکن اصلی این رویکرد، نگاه به آینده از منظر اکنون است. اگر بخواهیم در گذشته وارد شویم یا باید مثل تحریمیها باشیم و انتخابات را به کلی تحریم کنیم یا علیه این نوع انتصابات تبلیغ کنیم که در این صورت باید بسیاری از وزرا و معاونان رییسجمهور را هم از کابینه اخراج کرد. پس با پذیرش این معیار غلط افراد دیگری هستند که در سطوح دیگر باید اخراج شوند و کم هم نیستند. نتیجه آن دولت بییال و دم اشکم خواهد شد که به درد حکومت برای پیشبرد هدف وفاق نخواهد خورد.
در این صورت اصلا چرا انتخابات برگزار کردید؟ هنگامی که پیشتر خود پزشکیان را هم به دلیلعدم التزام به اسلام رد کردید و حالا رییسجمهور است، پس آن اشتباه را نباید در سطوح دیگر تکرار کنید. من به تجربه خودم عرض میکنم که مواضع و نگاه اغلب این دوستان زندان رفته و مثلا سابقهدار! که فعال هستند را در جلسات شاهد بودهام و به مراتب منطقیتر از اغلب افراد زندان نرفته است.
اگر قرار باشد که نگاه به گذشته غالب باشد، در این صورت همان اتفاقی میافتد که برای پرهیز از آن انتخابات اخیر رقم خورد. اگر قرار باشد براساس نگاه به گذشته، عمل شود، نتیجه همان میشود که انتظار میرفت. یعنی شاید ۳۰درصد و کمتر از مردم در انتخابات شرکت میکردند. در آن شرایط دیگر بحثی نمیماند، زیرا پزشکیان هم حتما ردصلاحیت میشد و چیزی نمیماند که حالا بخواهید مانع از انتخاب این و آن به عنوان فتنهگر شوید.
آنان که درکی از تحول کنونی ندارند، گمان میکنند، حالا که انتخابات تا حدی آبرومند شده است و خر آنان از پل گذشته و دوباره مدعی شدهاند که فلان یا بهمان جوان در ۱۳۸۸ سابقه دارد یا در ۱۴۰۱ استوری گذاشته است! درحالی که نمیدانند پزشکیان نیز در همین موارد موضعگیری داشته و خیلی از مسوولان دیگر این دولت هم موضع داشتهاند و در هر حال کلیت ساختار موافق حضور آنان در سطوح مدیریتی بالا شده است. ظاهرا پایینترها جای خود را تنگ دیده و مدعی هستند و نمیبخشند!
درنهایت چنین رفتارهایی منجر به آن میشود که تصویر کلی از مدیران و کارکنان عمومی کشور تناسبی با تصویر عمومی مردم نداشته باشد، نه در سبک زندگی، نه در افکار و عقاید و نه در رفتارهای گوناگون. فرآیند گزینش از ابتدا هم حساسیت زیادی ایجاد کرد یا از طریق گزینش یا از طریق امتیازات و سهمیهها که بلای جان عدالت شده است، نتیجه آن منجر به بیعدالتی مفرط در آموزش و پرورش شده است.
با دادن امتیاز نمیتوان سطح آموزشی را بالا برد، با دادن خدمات آموزشی به فقرا و محرومان است که میتوان سطح آموزش را بالا برد. ظاهرا آقایان همچنان سرنا را از سر گشادش میزنند. بدون حل گزینشها مسالهای حل نخواهد شد.
خلیج فارس: سروش بامداد- در محل کار و میهمانی و در خانه و در پارک و تاکسی و داخل اتومبیل شخصی و پشت چراغ قرمز همه دارند از بازی همستر و ناتکوین حرف میزنند!
نکتۀ قابل توجه این که این اپلیکیشن روی تلگرام نصب شده؛ پیام رسانی که در ایران فیلتر شده است!
پس معنی اول این است که فیلترینگ شکست خورده و باید نامزدهای از 7 خوان گذشته و تأیید شده در قبال آن اعلام موضع کنند چون اتفاقا نشان میدهد چقدر با دنیای واقعیتها آشنایند و تا چه اندازه در تخیل یا توهم سیر میکنند.
اصلا خوب است مجری یا مجریان مناظره های تلویزیونی دربارۀ نات کوین هم بپرسند چون باز نشان میدهد چقدر در باغ هستند.
این بازی البته یگانه نشانۀ آن نیست که فیلترینگ بیاثر است و اصلا چرا راه دور برویم؟ وقتی روزنامۀ دولتِ مدافع فیلترینگ در پیام رسانِ فیلتر شدۀ تلگرام کانال دارد و عضو میپذیرد یعنی فیلترینگ بینتیجه بوده و خوشبختانه انتقاد از فیلترینگ در دولت فعلی به معنی انتقاد از رییس فقید دولت فعلی تلقی نمیشود تا خانم علمالهدی بگوید با شهید رقابت نکنید! مد شده هر که میخواهد کلمهای صحبت کند میگویند با شهید رقابت نکنید!
اوایل که نات کوین راه افتاده بود طبعا این ذهنیت شکل گرفته بود که ماجرای تازۀ کلاهبرداری در راه است اما همین که مشخص شد ورود به آن نه نیاز به آشنایی خاصی با این بازار دارد نه سرمایهگذاری و هزینۀ اولیه دانش آموزان و دانشجویان و زنان خانهدار را جذب کرد و همین که نیاز به آشنایی قبلی و سرمایه گذاری اولیه ندارد آن را از میمکوین های مشابه متفاوت جلوه داده است.
نویسندۀ این سطور همچنان براین باور است که “پنیر مجانی را تنها در تله موش میتوان پیدا کرد” و در زمرۀ خشو بینان نیست اما ظاهرا بازی همستر یا نات کوین آمده تا این انگاره را برهم زند.
تبلیغات رسمی هم در رویگردانکردن استقبال کنندگان تأثیری ندارد. چون:
1. نیاز به سرمایه گذاری اولیه ندارد. در حالی که کوروشکمپانی میگفت 20ابتدا میلیون بدهید و پولها را بالا کشید. اینجا وقتی در ابتدا پولی نمیخواهند اعتماد جذب میشود و همه هی با انگشت ضربه میزنند!
2. آن قدر همه چیز را ممنوع کردهاند که اعلام ممنوعیت هم اثر ندارد. چون خود تلگرام را هم فیلتر کردهاند. لطیفهای چند سال قبل رایج شده بود که دختر جوانی که وارد ورزشگاه میشود تا مسابقۀ تیم فوتبال مورد علاقۀ خود را ببیند و روسری او عقبتر از مجریان صدا و سیماست و به مادر خود در تلگرام پیام میدهد: “مامان! نگران نباش، من رسیدم” همزمان سه جُرم مرتکب شده: اول این که بد حجاب است. البته گیر به بدحجابها مربوط به قبل بود الان به شالِ -ولو شُل- قانع شدهاند. دوم این که او وارد ورزشگاه شده در حالی که ورزشگاه را مردانه میدانند و هر چه میگویند نمیخواهیم ورزش کنیم میخواهیم تماشا کنیم به خرجشان نمی رود. این یکی را هم به تازگی به زور فیفا کوتاه آمدهاند و گاهی اجازۀ ورود میدهند با چینشها و اولویتهای خودشان البته. جرم سوم این که از پیام رسانِ فیلتر شده استفاده میکند!
چندی پیش میخواستم یکی از بستگان نوجوانم را به خانۀ جدیدشان برسانم و راه نمایی میکرد که از کدام خیابانها برویم. به خیابانی رسیدم که ورود ممنوع بود و گفت: بروید! گفتم “ورود ممنوع” است و پاسخ داد: ممنوع یعنی چه؟ آخر چی در این مملکت ممنوع نیست؟! از این واکنش وحشت کردم. چون حس کردم همۀ ممنوعیت ها را به حساب ممنوعیتهای ناموجه نقض شده میگذارد و در آینده هیچ ممنوعیتی را که چه بسا موجه باشد جدی نمیگیرد و این خطرناک است.
یعنی وقتی همه چیز را ممنوع میکنید اعتبار تابلوی ورود ممنوع هم مخدوش شده چه رسد به بازیهای ممنوعه!
این یادداشت در واقع دربارۀ نات کوین و همستر نیست ولو له به بهانۀ فراگیری آن است و دقیقا هم نمیدانم ساز و کار آن چیست و این سکههای وعده داده شده مثل سکههایی است که پینوکیو کاشت تا درخت پول سبز شود یا نه اما میدانم این عطش به معنی آن است که چند جای کارِ کاربه دستان مدعی میلنگد:
اول این که نمیشود یک جامعه ایمانی و آرمانی باشد ولی همه صبح تا شب از پول حرف بزنند! تلاش مردم برای حفظ قدرت خرید البته حق آنان و همۀ ماست و هرگز مذموم نیست چون دیر بجنبی له میشوی ولی این جامعه با آنچه تبلیغ میکنند خیلی تفاوت دارد و مشخصا آنی نیست که در صدا و سیما اصرار دارند نمایش دهند و شکل مضحک آن را در روابط درون سریالهای کم بیننده میبینیم که هیچ چیز آن شبیه زیست واقعی ما نیست.
دوم این که به صِرف این که بگوییم ممنوع است و جایز نیست مردم از پول مفت نمیگذرند. پول در جوامع مرفه هم پرجاذبه است چه رسد به جامعۀ تورمزده و گرفتار ما.
نکته سوم این است که این اپلیکیشن از امکانات اختصاصی تلگرام است در حالی که آقایان میگفتند همه دارند از پیامرسان داخلی استفاده میکنند! دانشجویان دانشگاه آزاد و کارمندان را ناچار به استفاده کردهاند و ذوق می کردند همه در داخلیها هستند در حالی که نگرانی از کنترل و افشای اطلاعات و نیز امکانات بهتر پیام رسانهایی چون تلگرام در وهلۀ نخست و با فاصله واتساپ طبعا به این طرف سوق میداد.
وجه مهمتر این که وقتی همه دارند میبینند اغلب به صرف کار سالم و پس انداز به پول نرسیدهاند معلوم است که این عطش فراگیر میشود.
نکتۀ اصلی در رفتار متفاوت را اما باید جای دیگر جست. این که مردم به یاد دارند چگونه افرادی که دنبال دلار و طلا رفتند اکنون اندوختههای بسیار بیشتری دارند. اینها کسانی بودند که به توصیه حفظ آرامش و هیجانی نشدن توجه نکردند و به خاطر همین کسانی که منع میشوند اعتنا نمیکنند.
اگر پول میخواست میشد ترساند و سرنوشت کوروش کمپانی را یادآور شد ولی وقتی در ابتدا پولی مطالبه نشده نمیتوان. همین حالا که اکثر مردم ایران یارانه نقدی دریافت میکنند اندک خانوارهایی که اعلام انصراف کردند احساس غبن میکنند. به معین دیگر هر که به تبلیغات رسمی توجه نمیکند بهرهمندتر شده.
راز استقبال این است که زندگی در ایران به مسابقه تبدیل شده و کسی نمیخواهد از این مسابقه عقب بیفتد.
این نوشته نه دربارۀ نات کوین یا ترویج آن بلکه دربارۀ واقعیتهای دیگری بود.
واقعیتهایی که نامزدهای ریاست جمهوری برای جلب آرای خاکستری باید به آن توجه کنند ( البته اگر قرار بر انتخابات رقابتی و مدل 84 و 88 و 92 باشد نه 1400).
آن واقعیت ها هم اینهاست:
با نسل تازه باید با زبان دیگری سخن گفت. فیلترینگ بی اثر و بی ثمر بوده و اتفاقا باعث شده قبح استفاده از فیلتر شکن بریزد و فرزندان ما در معرض تصاویرو محتواهایی قرار گیرند که در کشورهای بی فیلتر هم آزاد نیست و این تناقض هم باید به مجموعه تناقضهای حکم رانی موجود اضافه شود.
سوم این که همه دنبال پولدار شدناند و این به خاطر وضعیت ارز و طلاست. هر توافقی که کشور را به حال عادی بازگرداند و التهاب را از این دو بازار دور کند امکان زیست اخلاقیتری به جامعه خواهد داد.
چهارم این که در جوامع دیگر برای آن که افراد تصور نکنند محکوم به زندگی ابدی با و ماندن در همان طبقه هستند تدابیری چون بلیت بختآزمایی و سود سهام بورس و کسب ثروت با فوتبال و هنر در نظر گرفتهاند تا جامعه نشورد یا در افسردگی ملول و تحقیر نشود.
گاه حتی در شهرت و ثروت خانم جیکیرولینگ خالق هری پاتر هم شک میکنم چون حس میکنم تدبیری بوده تا جامعه تصور نکند ثروت و شهرت در انحصار خاندان سلطنتی است و بدانند یک معلم ساده هم میتواند با داستان نویسی ثروتمند شود و این البته انکار خلاقیت بانوی داستاننویس نیست. بلکه موفقیت بسیار خیره کننده او را بالاتر از معمول میدانم.
در ایران ما به جز فوتبال راههای دیگر به روی افراد فرودست بسته است. در فوتبال میتوان مثلا علیرضا بیرانوند را دید که چگونه به شهرت و ثروت رسید و علاقهمند میشوند اما در عرصههای دیگر چه؟
وقتی روزنههای دیگر بسته است به نات کوین و همستر روی میآورند و مدام روی یک مثلث طلایی با انگشت ضربه میزنند! اگر میخواهید جامعه توازن پیدا کند روزنه های دیگر را بازکنید.
منبع: عصر ایران
مهدی جعفری زاده
حدود دو سالی است که زیست مجازی کاربران ایرانی با انواع فیلترشکن ها گره خورده و پیام رسان ها و شبکه های اجتماعی پرکاربر بینالمللی محدود شده اند؛ اما حضور مستمر مردم و مسئولان در این فضاها، نشان از شکست سیاست فلیترینگ در کشور دارد.
تنها هزینه های قابل توجهی برای مردم و حتی زیرساخت های کشور برای دسترسی به اینستاگرام، واتساپ، تلگرام و… تحمیل شده است.
در این وضعیت مسئولان باید به صورت شفاف مشخص کنند که هدف از فیلتر کردن آنها چه بوده و آیا پس از گذشت چند سال به آن اهداف رسیده اند؟
اگر هدف عدم دسترسی مردم به این سکوهای خارجی بوده، آیا کاربران از آنها مهاجرت کرده و به جایگزین داخلی شان روی آورده اند؟
آیا آماری را می توان اعلام کنند که نشان دهد از زمان شروع فیلترینگ تاکنون از آمار کاربران پلتفرم های خارجی همانند اینستاگرام تلگرام و انساب و… کاسته شده است؟
با هدف خرج گذاشتن روی دست مردم با خرید انواع فیلتر شکن بوده است؟
این عمل برای چه کسانی درآمدزایی داشته است؟
آخرین مطالعات و پیمایش های رسمی نشان می دهد حدود 85 درصد کاربران ایرانی فیلترشکن دارند و درگیر مشکلات دسترسی به شبکه های پرمخاطب بین المللی هستند.
بررسیهای وبسایت Surfshark از میزان محدودیتهای اینترنت هم تایید میکند که ایران جزو کشورهای رکورددار محدودیتهای اینترنتی جهان است؛ محدودیتهایی که هزینههای سنگینی را به کاربران، کسبوکارها و کشور تحمیل می کنند.
قطعا زمان بازنگری و تجدیدنظر در این وضعیت فرا رسیده و رییس جمهور آینده راهی جز چاره اندیشی در این موضوع ندارد و نمی توان در روزگار کنونی به مسئله اینترنت و گرفتاری مردم جهت دسترسی به آن بی تفاوت بود.
خلیج فارس:اینستاگرام از همان آغاز راهاندازیاش در سال ۲۰۱۰ برای همه مردم در هرجای جهان شبکه اجتماعی جذابی بود، اما جذابیت ویژهاش را در ایران مدیون یک چیز بود: فیسبوک که یکی از بزرگترین فضاهای اجتماع مجازی ایرانیان بود، فیلتر بود و مسدودنبودن اینستاگرام خیلی زود کاربران ایرانی را از فیسبوک بیرون کشید. البته اینستاگرام هم سالها بعد فیلتر شد، اما وقتی که دیگر قاعده بازی عوض شده بود. اینستاگرام آنقدر در زیست روزمره مردم ایران جا گرفته بود که با فیلترشدنش هم کسی جایی نرفت؛ ماندند و پس گرفتند.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از اعتماد، گزارشهای غیررسمی میگویند بیش از ۴۰ میلیون ایرانی کاربر اینستاگرام هستند و این شبکه، پرمخاطبترین شبکه اجتماعی در ایران است. یافتههای دیتاک نشان میدهد در سال ۱۴۰۱ از ۶ میلیون اکانت پابلیک ایرانی در اینستاگرام ۴۵۰ میلیون پست منتشر شده و کاربران ایرانی در هر ثانیه بیش از ۲۵ هزار بار پستهای اینستاگرام را میبینند.
خلیج فارس: نماینده مرودشت در مجلس گفت: کاری به دیدگاه زارع پور وزیر ارتباطات ندارم؛ ایشان فرد خوبی است، اما من اگر یک روز در یک دولتی وزیر باشم وقتی ببینم حرفم خریدار ندارد استعفا میدهم و بیرون میآیم.
به گزارش خلیج فارس؛ چند روز قبل وزیر ارتباطات خبر از مطرح شدن رفع فیلتر گوگل پلی داد. در این خصوص جلال رشیدی کوچی عضو کمیسیون امور داخلی و شوراها گفت: رئیس شورای فضای مجازی، شورای عالی امنیت ملی، شورای عالی انقلاب فرهنگی، رئیسجمهور است؛ اینها بازی را بلد نیستند و فکر میکنند مردم نیز نمیفهمند و این بازی را راه انداختند که ما نقشی نداریم. رئیس جمهور میتواند تنها با یک خط فیلتر را بردارد، اما این کار را نمیکند؛ زیرا نمیخواهند.
وی افزود: کاری به دیدگاه زارع پور وزیر ارتباطات ندارم؛ ایشان فرد خوبی است، اما من اگر یک روز در یک دولتی وزیر باشم وقتی ببینم حرفم خریدار ندارد استعفا میدهم و بیرون میآیم؛ چرا کاسه کوزهها را سر دیگران بشکنم؟! ایشان اگر نمیتواند به مردم بگوید. این تصمیم کاملا در اختیار و هیات دولت است و فرافکنی نکنند.
منبع: جماران