خلیج فارس: کنسرت «عرفان طهماسبی» با اجرای قطعاتی در هتل اسپیناس پالاس برگزار شد.
کنسرت
خلیج فارس:این روزها در سطح شهر و در قالب بیلبوردهای بزرگ و گرانقیمت با اسامی و چهرههایی ناشناس درحال انجام است. افرادی که علیرغم گمنام بودنشان در بزرگترین و مهمترین سالنهای کنسرت تهران اجرا دارند و دلیلش هم فقط یک کلمه است؛ پول!
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از فرهیختگان؛ این روزها شاهد تبلیغاتی در سطح شهر در قالب بیلبوردهای بزرگ و گرانقیمت با اسامی و چهرههایی ناشناس هستیم. افرادی که علیرغم گمنام بودنشان در بزرگترین و مهمترین سالنهای کنسرت تهران اجرا دارند و دلیلش هم فقط یک کلمه است؛ پول! یکی از این افراد نامش محسن قمی است و صاحب یک مجموعه گردشگری بزرگ در شمال ایران است و دیگری محمدرضا منصوری مدیرعامل شرکت صنایع فلزی آرگون نورد ایرانیان.
مهمترین موضوعی که باعث شد توجه به این دو خواننده ناشناس جلب شود، تبلیغات گسترده در شهر تهران است. طبیعتاً برای برگزاری یک کنسرت، تبلیغات جزء اولین اقدامات برگزارکنندگان است اما برای کسانی که مخاطب شناختی از آنها ندارد، این تبلیغات باید بیشتر باشد؛ برای همین تا رسیدن به زمان کنسرت این دو خواننده! تبلیغات گستردهای از آنها در تهران وجود داشت. براساس تبلیغات قابلرؤیت در سطح شهر و با یک حساب سرانگشتی ساده میتوان برآورد کرد این افراد کم کم بیش از ۱۰ میلیارد تومان برای تبلیغات شهری خرج کردند. البته رقم مطرحشده (۱۰ میلیارد تومان) فقط مربوط به تبلیغات شهری آنهاست. از چند روز مانده به برگزاری کنسرتها، پیجهای اینستاگرامی، کانالهای تلگرامی و حتی برخی رسانهها، با متنهایی یکسان برای این دو خواننده تبلیغ کردند که احتمالاً این هم هزینه جداگانهای داشته است.
موضوع دیگر مورد توجه سرعت فروش بلیت کنسرت این دو خواننده ناشناس بود که درحالی چند روز مانده به برگزاری کنسرت تمام شد که بلیت کنسرت خوانندگان شناختهشده با همین شرایط و تعداد سانس گاهی همان روز برگزاری به اتمام میرسد. چنین فروشی این شائبه را به وجود میآورد که آیا واقعاً مخاطبان این بلیتها را خریدهاند یا باز هم پای خود برگزارکنندگان این کنسرتها در میان است؟
همه آدمها در هر شغل و جایگاهی دوست دارند دیده شوند و البته این دیده شدن با شهرتطلبی متفاوت است؛ این روزها انگار تب شهرت گریبانگیر همه است! عدهای بازیگری را انتخاب میکنند، عده دیگر حضورشان را در فضای مجازی پررنگ میکنند. اما تعدادی دیگر فکر میکنند راحتترین راه برای رسیدن به شهرت خواننده شدن است. بعضی از آنها استعدادش را دارند اما اسپانسری ندارند که بخواهد آنها را حمایت کند. اما یکسری دیگر فقط پول دارند؛ این پول داشتن راه را برای رسیدن به آرزو هموار و مسیر شهرتطلبی را راحت میکند! تبلیغات گسترده در سطح شهر، فضای مجازی و درنهایت برگزاری یکشب کنسرت! کنسرتی که اگر کسی بلیت آن را هم نخرید هم اشکالی ندارد، چون خواننده خودش میتواند بلیتها را بخرد.
خلیج فارس: کنسرت مشترک سیامک عباسی و امیرعباس گلاب که قرار بود در کانادا برگزار شود کنسل شد.
سیامک عباسی و امیرعباس گلاب دو خوانندهای هستند که کنسرتهایشان دیگر در داخل کشور، چندان رونق ندارد. شاید از همین روست که آنها در کنار هم قرار گرفتهاند تا شاید بتوانند برای مخاطبان فارسیزبانِ خارج از کشور جذاب باشند.
به هر حال دو روز مانده به کنسرتِ کانادا، سیامک عباسی با انتشار یک استوری، اعلام کرد که ویزای یکی از خوانندگان از سوی کشور کانادا صادر نشده و به همین دلیل کنسرتها لغو و به تاریخ دیگری موکول خواهد شد.
متن منتشر شده در صفحهی سیامک عباسی به این شرح است: «درود بر هموطنان و همزبانان در کشور کانادا، متاسفانه بر خلاف میل باطنی و صبوری تا آخرین لحظه، به دلیل عدم صدور ویزای یکی از خوانندگان مجبور به لغو کنسرت گردیدیم. از این بابت بسیار عذرخواهیم و در حال پیگیری از اداره مهاجرت کانادا هستیم تا هر چه سریعتر این مشکل مرتفع گردد.
از استقبال و درک شما از شرایط فعلی سپاسگزاریم و به زودی تاریخ جدید برگزاری را اعلام خواهیم کرد.»
عباسی در این پیام به صراحت نگفته بود که ویزای خودش صادر نشده یا ویزای امیرعباس گلاب؟
پس از این پیام بود که گمانهزنیها درباره اینکه ویزای کدام یک از خوانندگان صادر نشده، آغاز شد. از همان ابتدا نام امیرعباس گلاب بیشتر به ذهن متبادر میشد و احتمال اینکه ویزای او صادر نشود، بیشتر بود. به هرحال گلاب در سالهای گذشته با حاشیههای بسیاری دست به گریبان بوده است.
این گمانه زنیها ادامه داشت تا اینکه شب گذشته امیرعباس گلاب با انتشار یک ویدیو اعلام کرد که ویزای سیامک عباسی صادر شده و کسی که برایش ویزا صادر نشده، خود او بوده است. به این ترتیب کنسرت این دو خواننده به دلیل عدم صدور ویزای امیرعباس گلاب لغو خواهد شد.
خلیج فارس:یک جامعه شناس نوشت: سالهاست در بابل کنسرت برگزار نمیشود این در حالی است که بابل ویژگیهای زیارتی مشهد را ندارد! اما به نظر من جنس مخالفت در هر دو شهر یکی است.
به گزارش«خلیج فارس» به نقل از برترینها؛ «تحلیلی بر مخالفت با کنسرت از مشهد تا بابل!» عنوان یادداشت روزنامه اعتماد به قلم علیرضا فلاحتی است که در آن آمده؛ سالهاست در مشهد کنسرت موسیقی برگزار نمیشود و سالهاست برخی از مخالفان برگزاری کنسرت در مشهد، فضای معنوی و زیارتی این شهر را مهمترین استدلال خود برای این مخالفت میدانند! این مقدمه را در ذهن خود ذخیره کنید و با من نزدیک به ۸۰۰ کیلومتر از مشهد و فضای زیارتیاش دور شده و به بابل شهری در مازندران سفر کنید و به این اعداد دقت کنید.
شهرستان بابل در استان مازندران نزدیک به 20 آموزشگاه رسمی موسیقی دارد. با توجه به اینکه برخی استادان در این آموزشگاهها به صورت مشترک فعالیت میکنند و همچنین با اضافه کردن استادانی که به صورت شخصی و خارج از آموزشگاه به تدریس موسیقی میپردازند، میتوان گفت به صورت میانگین نزدیک به 200 استاد موسیقی در بابل فعالیت دارند. اگر به صورت میانگین هر استاد 30 هنرجو داشته باشد میتوان حدس زد نزدیک به 6 هزار نفر در بابل در حال یادگیری یک ساز یا سبکی از خوانندگی هستند.
اگر هر کدام از این افراد عضو یک خانواده چهار نفری باشند میتوان گفت در بابل تقریبا 24 هزار نفر هستند که در خانوادهشان حداقل یک نفر در حال آموزش موسیقی است و یک ساز در خانهشان یافت میشود! به این تعداد اضافه کنید آدمهایی را که هر روز موسیقی گوش میدهند و دوستدار و شیفته این هنر هستند. به نظرم چنین آماری باعث افتخار یک شهر است. حالا به نظر شما در این شهر با این سطح از پتانسیل در سال چند کنسرت موسیقی برگزار میشود؟! پاسخ متاسفانه صفر است! و این در حالی است که بابل ویژگیهای زیارتی مشهد را ندارد! اما به نظر من جنس مخالفت در هر دو شهر یکی است. شاید بپرسید میان این همه مشکلات کمرشکن، برگزاری یک کنسرت چه اهمیتی دارد؟ به نظرم اگر بخشی از مردم یک شهر بدون اینکه قانع شوند، از یک آزادی و انتخاب محروم شوند در حالی که در چند کیلومتری شهرشان این محدودیت وجود ندارد.
حتی اگر خط قرمزتان امنیت باشد، نباید بگذارید یک جامعه یا بخشی از جامعه نگران شوند. این خطرناک است و به عنوان کسی که جامعهشناسی خوانده است نمیتوانم این آسیب خاموش را نبینم یا نگویم. حال در نظر بگیرید که کنسرت با اقتصاد نیز گره خورده است و برگزاری یک کنسرت به صورت مستقیم میتواند برای شهری مثل بابل آورده اقتصادی داشته باشد و مهمتر از همه اگر شما به عنوان یک سرمایهگذار کلان در گوگل نام شهری را سرچ کنید و متوجه شوید این شهر سالانه با چنین رخدادهای مهم فرهنگی در تکاپوست و آزادیهای اجتماعی مانعی ندارد، بیشتر برای سرمایهگذاری ترغیب میشوید یا اینکه متوجه شوید مردم یک منطقه به دلیل ممنوعیت نانوشته کنسرت در شهرشان مجبورند به شهرهای اطراف بروند؟ آیا سرمایهگذار داراییاش را به همان شهرهای اطراف نمیبرد؟
به نظر من بنیان مخالفت با آزادیهای مشروع، خودحق پنداری الزام آور یک اقلیت کوچک است. کسانی که برداشت خود را حق میدانند و در کنار آن بر خود تکلیف میدانند برداشت فکری و تفسیر قانونی خود را بر دیگران تحمیل کنند. بهانهاش را نیز آماده میکنند کما اینکه دیدید که مشهد و بابل از نظر تاریخی، جغرافیایی و فرهنگی با یکدیگر زمین تا آسمان تفاوت دارند ولی در هر دو جا کنسرت ممنوع است. ولی پازل ممنوعیت برای تکمیل شدن احتیاج به یک تکه دیگری دارد و آن وجود برخی مدیران عافیتطلب در بدنه اجرایی دولت است که حتی خودشان ممکن است موافق آن آزادی باشند ولی به خاطر حفظ میز یا ملاحظات دیگر سعی میکنند منفعل عمل کرده و در تحقیر جامعه سهیم شوند.
من دست کسانی که مخالف کنسرت بوده و به تماشای آن نمیروند اما به سلیقه دیگران احترام گذاشته و مانع برگزاری آن نمیشوند را میبوسم، ولی اگر کسانی فکر میکنند کنسرت چیز خوبی نیست و معتقدند نباید دیگران هم به تماشای کنسرت بروند باید به اندازهای استدلال قوی داشته باشند که در آن منطقه بلیت کنسرت فروش نرود و به دلیل نداشتن مخاطب، برگزاری کنسرت امکانپذیر نباشد. نه اینکه برای مثال بخش مهمی از بلیت کنسرت در شهرهای مازندران را بابلیها تهیه کنند و شهرشان با اقدامات فراقانونی از کنسرت قانونی بیبهره باشد. اگر در یک شهر فقط یک نفر بخواهد به کنسرت برود و برگزارکننده کنسرت بپذیرد تنها برای همان یک نفر اجرا کند باز هم کسی نمیتواند یا نباید مانع این آزادی مشروع شود. از دولت مسعود پزشکیان انتظار میرود با تعیین مدیرانی شجاع در دفاع از آزادیهای مشروع، مانع برتری سلیقه بر قانون شود.
خلیج فارس:هومان دوراندیش: اگرچه ممکن است گفته شود ایران کشوری است که حدود ۹۰ درصد از مردمش شیعهاند و نیازی نیست آقای علمالهدی مشوق سیاست ورود شیعیان افغان به ایران باشد. ولی سطح مدنی بالاتر ایران تفاوت قابل توجهی بین بخش عمدۀ شیعیان ایران و افغانستان ایجاد کرده.
استقبال روحانیونی چون احمد علمالهدی از فزونیِ جمعیتِ افغانهای مهاجر به ایران، قاعدتا دلایل اومانیستی ندارد. یعنی مسألۀ ایشان این نیست که مهاجران افغانستانی هم “انسان”اند و ایران باید پذیرای این افراد باشد.
راستگرایان ایرانی با شعار “ایران برای همۀ ایرانیان” مخالف بودهاند. بنابراین وقتی ایدۀ “ایران برای افغانها” (یا افغانستانیها) را تلویحا مطرح میکنند (یا کمی دقیقتر: ایران در خدمت برادران افغانستانی)، باید دید چنین ایدهای چه انگیزهها یا دلایلی میتواند داشته باشد.
به نظر میرسد مسألۀ روحانیونی چون جناب علمالهدی “مسلمانیِ” مردم افغانستان هم نباشد؛ چون تقریبا 84 درصد از مردم افغانستان اهل سنتاند و فقط 15 درصد آنها شیعهاند. در ایران، شیعیان اکثرا در مناطق پیشرفتهتر زندگی میکنند و غالبا از سطح مدنی بالاتری نسبت به ایرانیان اهل سنت برخوردارند و دقیقا به همین دلیل نرخ زاد و ولدشان نسبت به ایرانیهای سنیمذهب کمتر است.
رشد سریعتر جمعیت سنیمذهب ایران، به هر حال یکی از دغدغههای روحانیون شیعه در ایران است. مطابق آمار غیر رسمی، حدود 10 درصد مردم ایران اهل سنتاند. طبقهبندی باروری استانهای ایران در سال 1399 نشان میدهد مثلا استانهای تهران و البرز و گیلان و مازندران، پایینترین نرخ زاد و ولد و استانهای سیستان و بلوچستان و کرمانشاه و خراسان جنوبی بالاترین نرخ زاد و ولد را داشتند.
بنابراین اگر قرار باشد موج گستردۀ مهاجران افغان به ایران، موجب رشد بیشتر جمعیت سنیمذهب ایران شود، چنین تحولی دست کم برای روحانیونی مثل آقای علمالهدی بعید است که مطلوب باشد. ولی نکته این است که اکثر افغانهای مهاجر به ایران، شیعه هستند. در مجموع حدود 70 درصد اتباع خارجه که در ایران زندگی میکنند شیعهمذهباند و باقی اهل سنتاند.
تعداد افغانهای مهاجر به ایران بین 4 تا 5 میلیون نفر تخمین زده میشود. ایران پذیرای بیشترین مهاجر افغانستانی در بین تمام کشورهای دنیاست. پس از ایران، پاکستان در رتبۀ دوم قرار دارد که حدود 2ونیم میلیون مهاجر افغانی را پذیرفته است.
منطقی به نظر میرسد اگر فرض کنیم که افغانیهای سنیمذهب عمدتا ترجیح میدهند به پاکستان مهاجرت کنند و افغانستانیهای شیعهمذهب نیز غالبا ایران را به پاکستان ترجیح میدهند.
آلمان و آمریکا سومین و چهارمین کشور از حیث پذیرش مهاجران افغانستانیاند که به ترتیب حدود 600هزار و 300هزار مهاجر را پذیرفتهاند.
به هر حال به نظر میرسد که مذهب مهاجران افغان، نقش قابل توجهی در استقبال روحانیونی مثل امام جمعۀ مشهد از حضور آنها در ایران دارد. به ویِژه اینکه بسیاری از این مهاجران در خراسان ساکن میشوند.
اگرچه ممکن است گفته شود ایران کشوری است که حدود 90 درصد از مردمش شیعهاند و نیازی نیست آقای علمالهدی مشوق سیاست ورود شیعیان افغانی به ایران باشد. ولی واقعیت این است که سطح مدنی بالاتر ایران نسبت به افغانستان، به لحاظ فرهنگی و سیاسی تفاوت قابل توجهی بین بخش عمدۀ شیعیان ایران و افغانستان ایجاد کرده. تجربۀ زیستۀ ایرانیان در چند دهۀ اخیر نیز مزید بر علت است.
این تفاوتها در مجموع موجب شده گوش اکثر ایرانیان شیعهمذهب نسبت به سخنان افراد تندرویی مثل جناب علمالهدی پنبه باشد. این واقعیت را البته خود آقای علمالهدی هم تایید میکند و به همین دلیل فرمودهاند که منظورشان از مردم، “مردم متدین” است. یعنی جناب علمالهدی بسیاری از شیعیان ایرانی را متدین نمیداند اما علاقهاش به حضور افغانسانیها در ایران، دال بر این است که شیعیان افغان را متدین میداند.
پرواضح است که واژۀ متدین در این سیاق، تقریبا معنای مشتری و پامنبری میدهد. وگرنه ایمان را نهایتا باید در قلب افراد جستوجو کرد. چه بسیار کسانی که رخت و ریختشان شبیه مومنان نیست ولی قلبشان لبریز از ایمان است و در خلوت خودشان با خدایی که اسلام به آنها معرفی کرده، راز و نیاز میکنند اما علاقهای به شنیدن مواضع سیاسی و فرهنگی روحانیونی مثل جناب علمالهدی ندارند.
در واقع نوعی “پیشرفتگی” موجب میشود که اکثریت جوانان ایرانی، در قیاس با جوانان مهاجر افغانی، مشتری نگاه فرهنگی بستۀ افرادی نظیر احمد علمالهدی نباشند. در همان مشهد اگر آقای علمالهدی اجازه دهند مرتبا کنسرت برگزار شود، انبوهی از جوانان مشهدی نشان خواهند داد که سلیقۀ فرهنگیشان بسیار متفاوت از افرادی چون جناب علمالهدی است.
اما مسئلۀ اکثر مهاجران افغانی در خراسان، برگزاری کنسرت در مشهد نیست. دغدغۀ فوری و فوتی آنها “امنیت” و “کار” است. بسیاری از آنها از دست طالبان به ایران گریختهاند و فضای ایران، ولو خراسان، برایشان به مراتب بازتر و آزادتر از فضای جامعۀ تحت حکمرانی طالبان است.
حمایت امام جمعۀ مشهد از حضورشان در ایران را هم طبیعتا میپسندند و همین عامل، در کنار سطح فرهنگی پایینترشان نسبت به مردم ایران، آنها را مستعد میسازد که نقش یک نیروی اجتماعی مطلوب را برای جناح سیاسی جناب علمالهدی ایفا کنند.
با این حال به نظر میرسد همۀ این مهاجران، از دست طالبان به ایران نگریختهاند و بعضی از آنها اساسا طالبانیاند. چنین افرادی در بین مهاجران افغانی قطعا در اقلیتاند ولی اولا نفس حضورشان در ایران نگرانکننده است، ثانیا جمع قابل توجهی از مهاجران افغانیِ غیرطالبانی نیز، بویژه مهاجران مذکر، اساسا گرفتار همان نگاه فرهنگی بستۀ طالبانیاند. یعنی مثل جناب علمالهدی “جامعۀ باز و آزاد” را خوش ندارند.
اینکه تعداد این قبیل مهاجران چقدر است، سؤالی است که جوابش را هیچ کس نمیداند ولی احتمالا هر چه مدت اقامت این افراد در ایران بیشتر شود، نگاهشان به مسائل فرهنگی و سیاسی با نگاه روحانیونی مثل جناب علمالهدی متفاوت میشود و به افغانهای زاویهداری تبدیل میشوند که دیگر نمیتوان آنها را مصداق “مردم متدین” دانست!
خلیج فارس: عکسی از استایل شیک ارسلان قاسمی، بازیگر سریال فاصلهها در کنسرت مصطفی راغب پربازدید شده است.
ارسلان قاسمی (زادهٔ ۱ خرداد ۱۳۷۴). بازیگر سینما و تلویزیون و خواننده است .او فارغ التحصیل رشته تئاتر و مهندسی معماری است که در ۸ سالگی جلوی دوربین رفت و حالا حضور فعالی در عرصه مدلینگ هم دارد.
منتبع:برترین ها
خلیج فارس: با لغو اختتامیه فستیوال «کوچه» در سال ۱۴۰۲، لغو کنسرت آرمان گرشاسبی در فروردین امسال و صادر نشدن مجوز کنسرت معین زندی، برگزاری کنسرت در بوشهر به محل بحث در فضای مجازی تبدیل شده و برای بسیاری سوال است که آیا بوشهر نیز به سمت ممنوعیت برگزاری کنسرتها میرود؟ اگرچه مدیر اداره ارشاد بوشهر در پاسخ به این پرسش میگوید که برگزاری کنسرت در بوشهر مانعی ندارد.
به گزارش خلیج فارس؛ اواخر سال گذشته (۱۴۰۲)، برگزاری فستیوال «کوچه» در استان بوشهر با حواشی زیادی همراه بود؛ اختتامیه این فستیوال مردمی لغو شد و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم قول پیگیری موضوع را داد و هم دستور پیگیری صادر کرد. این اتفاق چند وقت بعد از ماجرای پرحاشیه لغو کنسرت علیرضا قربانی بود که با پیگیری محمدمهدی اسماعیلی و تاکید دولتمردان بر اجرای قانون و احترام گذاشتن به مجوزهای رسمی در کشور، در نهایت ختم به خیر شد.
با این مقدمهها و البته تاکید دولت انتظار میرفت، برخوردهای سلیقهای با برگزاری کنسرت در استانهای مختلف متوقف شود، اما درست در نخستین ماه سال ۱۴۰۳ کنسرتهای آرمان گرشاسبی در ۳۰ و ۳۱ فروردین و معین زد در ۵ تا ۷ اردیبهشت در استان بوشهر لغو شدند؛ دقیقا همان اتفاقی که برای اختتامیه فستیوال «کوچه» افتاده بود!
اما طبق پیگیری مشخص شد که کنسرت آرمان گرشاسبی مجوزهای لازم را دریافت کرده و در مرحله بلیتفروشی بوده است! با این حال بدون ارائه دلیل قانعکننده به تهیهکننده، بلیتفروشی و برگزاری کنسرت لغو شده است.
پس از لغو اجرای آرمان گرشاسبی، اما خبر لغو کنسرت اردیبهشتماه معین زندی «معین زد» نیز در پی صادر نشدن مجوز نهایی ارشاد برای برگزاری کنسرت اعلام شد!
کنسرت گرشاسبی لغو شد؛ معین زد مجوز نگرفت!
در همین راستا ایسنا در تماسی با عبدالرحیم افروغ (مدیرکل ارشاد استان بوشهر) علت لغو کنسرتهای آرمان گرشاسبی و «معین زد» در بوشهر را جویا شد.
او درباره لغو کنسرت گرشاسبی گفت: «کنسرت آرمان گرشاسبی مجوزهای لازم را دریافت کرده بود، منتهی لغو آن به علت ماجرایی بود که بین اداره اماکن و موسسه آوای هنر (شرکت کنسرتگزار) پیش آمده بود؛ البته این مشکل سوءتفاهمی بیش نبود و با صحبت حل شد. در ارشاد مشکلی برای برگزاری کنسرت نداشتیم، ولی فضا در مجموعههای نظارتی به سمتی پیش رفت که مجوز کنسرت آقای گرشاسبی لغو شد. پس از حل مشکل، چون از زمان برگزاری گذشته بود، دیگر کنسرتی برگزار نشد، اما برای برگزاری کنسرت آقای گرشاسبی در آینده مشکلی نداریم.»
او همچنین درباره کنسرت «معین زد» که قرار بود ۵ تا ۷ اردیبهشت در اردیبهشت برگزار شود، توضیح داد: «چون لغو کنسرت آرمان گرشاسبی حاشیهساز شده بود، برای کنسرت آقای معین زندی مجوزی صادر نکردیم که بخواهد لغو شود. برگزارکنندگان کنسرت این خواننده در سامانه درخواستی برای برگزاری داده بودند که چون صدور مجوزهای لازم به تأخیر خورد، در نهایت کنسرت این خواننده به بعدا موکول شد. حتی موسسه «آوای هنر» نیز در فضای مجازی خبر لغو این کنسرت را اعلام کرد و در بوشهر لغو جدیدی نداشتیم. در حال حاضر قرار است جشنواره موسیقی خلیج فارس را با توجه به فرا رسیدن روز خلیج فارس داشته باشیم و پس از برگزاری آن کلیه درخواستهای برگزاری کنسرت را بررسی میکنیم و مجوز خواهیم داد. به طور کلی مشکلی برای برگزاری کنسرت در استان نداریم.»
در ادامه با علی جعفری (مدیر اجرایی آوای هنر و مدیر برنامه معین زندی) تماس گرفتیم تا این ماجرا را به روایت او نیز بشنویم؛ او به ایسنا گفت: «روال برگزاری کنسرت این است که پس از موافقت ارشاد با مراحل اولیه، درخواست برگزاری کنسرت برای اداره اماکن ارسال میشود. وقتی هم که درخواست برگزاری کنسرت به اماکن ارسال میشود، تهیهکننده تمام کارهای خود را از رزو سالن و هتل تا تهیه بلیت انجام میدهد. حالا ما نیز همین مراحل را از موافقت اولیه ارشاد تا صدور درخواست به اماکن را طی کرده بودیم که گویا اداره اماکن گفته بود برگزاری این کنسرت فعلا به مصلحت نیست؛ البته مجوز نهایی وزارت ارشاد را دریافت نکرده بودیم.»
البته با توجه به تصویب سند ملی موسیقی و البته تأکید مداوم وزیر فرهنگ بر برخورد با رفتارهای سلیقهای و قانونشکنیها در صورت تصویب این سند، با امیرحسین سمیعی (مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد) هم تماسی حاصل کردیم که موضع وزارت فرهنگ را نسبت به این برخوردها از او جویا شویم که با عدم پاسخگویی این مسئول همراه بود؛ اگرچه که خود سمیعی پیشتر درباره لغو کنسرتهای موسیقی خارج از چهارچوب قانون گفته بود: «صریحاً ذکر شده که متولی فرهنگ و هنر، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. پس وقتی مجوزی به کنسرتی یا هر رویداد دیگری در عرصه هنر داده میشود؛ به این معنی است که آن رویداد از نظارتهای مختلف گذر کرده و سلامتش به تناسب شئون جامعه دیده شده و مجوزش صادر شده است.»
در نهایت با وجود مقابلههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با سایر نهادها جهت حفظ قانون و البته ورود وزیر فرهنگ در مواردی، باید دید که لغو کنسرتها در بوشهر تا کجا ادامه پیدا میکند و البته شهر بعدی که کنسرتهایش لغو میشود کدام است!
در این زمینه
کنسرت در بوشهر تا اطلاع ثانوی ممنوع شد؟!
مدیرکل ارشاد: فضای برگزاری کنسرت ها در بوشهر مهیاست/ سوتفاهم رفع شد
مدیرکل ارشاد: فضای برگزاری کنسرت ها در بوشهر مهیاست/ سوتفاهم رفع شد
خلیج فارس: مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت: فصای برگزاری کنسرت های موسیقی در بوشهر مهیا است و مشکلی برای برگزاری مطابق با دستورالعمل های وزارت ارشاد وجود ندارد.
به گزارش خلیج فارس؛ عبدالرحیم افروغ در گفتوگو با ایرنا اظهار کرد: سیاست ها و قوانین موجود برای برگزاری کنسرت موسیقی مشخص و شفاف است.
وی افزود: این روال در استان بوشهر شکل طبیعی خود را طی می کند اما در اقدامی نادر و به دلیل یک سری ناهماهنگی ها در خارج از فضای کاری ارشاد اسلامی استان شاهد لغو مجوزهای برگزاری کنسرت هایی در بوشهر بودیم که موضوع اصلاح و سوتفاهم ایجاد شده رفع شده است.
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان بوشهر یادآور شد: سیاست وزارت ارشاد برگزاری کنسرت های موسیقی مطابق با دستورالعمل ها و قوانین حاکم بر عرصه موسیقی کشور است که در بوشهر نیز به دنبال پیاده سازی آن هستیم.
قرار بود «آرمان گرشاسبی» و «معین زد» به ترتیب در روزهای 30 31 فروردین و همچنین پنج و هفت اردیبهشت ماه در بوشهر اقدام به برگزاری کنسرت کنند که به فاصله چند ساعت مجوزهای اخذ شده توسط اماکن نیروی انتظامی لغو شد.
در این زمینه
کنسرت در بوشهر تا اطلاع ثانوی ممنوع شد؟!
خلیج فارس: چندثانیه تصویری از رونامه «ترکیه» را منتشر کرد که تصویری از معین خواننده اهل ایران هم در آن قرار دارد.
روزنامه «ترکیه» در گزارش اجتماعی صفحه یک خود به هرج و مرج در کنسرت معین پرداخت و نوشت: پس از آنکه عده ای از ایرانیان در حمایت از حمله موشکی تهران در خیابان ها تظاهرات کردند تجمع ایرانی دیگری هم در وان اتفاق افتاد! این روزنامه با عکسی از معین در صفحه یک به اتفاقات پیش آمده در کنسرت این خواننده پرداخته و ناهماهنگی مسئولان سالن و بلیط فروشی بیش از ظرفیت را دلیل این درگیری دانسته است.
منبع: برترینها